Sunday, February 1, 2009

تجربه زیسته

این روزا همش تصویرای مختلف از خیابونا و کوچه پس کوچه های تهران میاد توی ذهنم. یک سریشون عجیب نادر هستن تا اونجا که به خودم افرین میگم بابت به خاطر داشتنشون ولی حیف که نمیشه ثبتشون کرد. مثل یه سری ایده های بکر هستن که تو مواقعی ناجور میان تو ذهنت، مثل قبل از خواب یا توی خواب. اغلبم وقتی سر کلاس هستم پیداشون میشه. بدیش یا خوبیش اینه که سریع فراموش میشن و آدم بعدش احساس از دست دادن چیزی رو میکنه. نمیدونم ایا ممکنه زمانی اینجاهم یه شهر اونقدر برام موجودیت پیدا بکنه که تصاویرش اونجوری سرک بکشن تو ذهنم. فکر میکنم اگر چند سالی در نیویورک زندگی کنم همچین حسی نسبت بهش پیدا کنم. یک جور تجربه زیسته


New York City, December 2008